معنی فارسی ko'd
B1حالت یا رویدادی که به اتمام رسیده یا انجام شده است.
State or action that has been completed or carried out.
- VERB
example
معنی(example):
این رویداد برای جلوگیری از تعارض ko'd شد.
مثال:
The event was ko'd to avoid conflict.
معنی(example):
این پروژه در ماه گذشته بهخوبی ko'd شد.
مثال:
The project was successfully ko'd last month.
معنی فارسی کلمه ko'd
:حالت یا رویدادی که به اتمام رسیده یا انجام شده است.