معنی فارسی koed

B1

حالت یا عملی که به پایان رسید یا انجام شد.

The state or action that has been finished or executed.

example
معنی(example):

کار تا پایان هفته koed شد.

مثال:

The task was koed by the end of the week.

معنی(example):

او مسئولیت‌های خود را به‌طور کارآمد koed کرد.

مثال:

She koed her responsibilities efficiently.

معنی فارسی کلمه koed

: معنی koed به فارسی

حالت یا عملی که به پایان رسید یا انجام شد.