معنی فارسی kommandatura

B2

کمانداتورا، ارگانی در زمان‌های اشغال یا حکومت نظامی که مسئول مدیریت و نظارت بر امور جاری است.

An authority or administrative body, often in a militarized context, responsible for governing or maintaining order.

example
معنی(example):

کمانداتورا مسئول حفظ نظم بود.

مثال:

The kommandatura was responsible for maintaining order.

معنی(example):

در طول اشغال، کمانداتورا قدرت قابل توجهی داشت.

مثال:

During the occupation, the kommandatura had significant power.

معنی فارسی کلمه kommandatura

: معنی kommandatura به فارسی

کمانداتورا، ارگانی در زمان‌های اشغال یا حکومت نظامی که مسئول مدیریت و نظارت بر امور جاری است.