معنی فارسی kunk
B1کونک، اصطلاحی مرتبط با یک نوع موجود یا شی خاص که به خاطر características رنگارنگ و جذابش شناخته شده است.
A term associated with a specific type of entity or object known for its colorful and appealing characteristics.
- OTHER
example
معنی(example):
کونک به رنگهای زندهاش شناخته میشود.
مثال:
The kunk is known for its vibrant colors.
معنی(example):
بسیاری از مردم کونک را به عنوان یک سرگرمی جمعآوری میکنند.
مثال:
Many people collect kunk as a hobby.
معنی فارسی کلمه kunk
:
کونک، اصطلاحی مرتبط با یک نوع موجود یا شی خاص که به خاطر características رنگارنگ و جذابش شناخته شده است.