معنی فارسی kurmi
B1نوعی لباس محلی که معمولاً در مناطق خاصی پوشیده میشود.
A type of traditional clothing often worn in specific regions, characterized by bright colors.
- NOUN
example
معنی(example):
کورمی به خاطر رنگهای زندهاش شناخته شده است.
مثال:
The kurmi is known for its vibrant colors.
معنی(example):
مردم دوست دارند در جشنوارهها کورمی بپوشند.
مثال:
People love to wear kurmi during festivals.
معنی فارسی کلمه kurmi
:
نوعی لباس محلی که معمولاً در مناطق خاصی پوشیده میشود.