معنی فارسی labilizing

B1

لبیل کردن، فرایندی که به عنوان ناپایدار کردن چیزی برای اهداف خاص انجام می‌شود.

The act or process of rendering unstable.

example
معنی(example):

فرایند لبیل کردن ترکیب برای کاربرد آن حائز اهمیت است.

مثال:

The process of labilizing the compound is critical for its application.

معنی(example):

لبیل کردن آنزیم واکنش‌پذیری آن را افزایش می‌دهد.

مثال:

Labilizing the enzyme enhances its reactivity.

معنی فارسی کلمه labilizing

: معنی labilizing به فارسی

لبیل کردن، فرایندی که به عنوان ناپایدار کردن چیزی برای اهداف خاص انجام می‌شود.