معنی فارسی laboratorial
B2مرتبط با آزمایشگاه و فعالیتهای علمی که در آن انجام میشود.
Relating to or used in a laboratory.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شرایط آزمایشگاهی برای این مطالعه ایدهآل بود.
مثال:
The laboratorial conditions were ideal for the study.
معنی(example):
تحلیل آزمایشگاهی به درک واکنشهای پیچیده کمک میکند.
مثال:
Laboratorial analysis helps in understanding complex reactions.
معنی فارسی کلمه laboratorial
:
مرتبط با آزمایشگاه و فعالیتهای علمی که در آن انجام میشود.