معنی فارسی laboristic

B1

مرتبط با کار یا تلاش، به ویژه در زمینه فعالیت‌های کارگری.

Relating to or characterized by labor; typically in a labor or working context.

example
معنی(example):

رویکرد کارگری بر بهبود شرایط کاری تأکید داشت.

مثال:

The laboristic approach focused on improving working conditions.

معنی(example):

دیدگاه‌های کارگری او مورد تحسین بسیاری در صنعت قرار گرفت.

مثال:

His laboristic views were appreciated by many in the industry.

معنی فارسی کلمه laboristic

: معنی laboristic به فارسی

مرتبط با کار یا تلاش، به ویژه در زمینه فعالیت‌های کارگری.