معنی فارسی laborless
B1بدون کار یا تلاش، جایی که کار انسانی کاهش یافته یا حذف شده است.
Without labor; not requiring work by people.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در یک جامعه بدون کار، ماشینها بیشتر کارها را انجام میدهند.
مثال:
In a laborless society, machines do most of the work.
معنی(example):
یک محیط بدون کار میتواند به چالشهای اقتصادی جدیدی منجر شود.
مثال:
A laborless environment can lead to new economic challenges.
معنی فارسی کلمه laborless
:
بدون کار یا تلاش، جایی که کار انسانی کاهش یافته یا حذف شده است.