معنی فارسی laciniation

B1

پدیده‌ای در گیاهشناسی که به شکل‌گیری لچینیا مربوط می‌شود.

The process or phenomenon of forming laciniae.

example
معنی(example):

لچیناسیون به پدیده‌ای اشاره می‌کند که در آن لچینیاها شکل می‌گیرند.

مثال:

Laciniation refers to the phenomenon of forming laciniae.

معنی(example):

درک لچیناسیون برای مورفولوژی گیاهان اهمیت دارد.

مثال:

Understanding laciniation is important for plant morphology.

معنی فارسی کلمه laciniation

: معنی laciniation به فارسی

پدیده‌ای در گیاهشناسی که به شکل‌گیری لچینیا مربوط می‌شود.