معنی فارسی lacinulose
B1نقوش ریز دندانهدار که در طبیعت یا هنر مشاهده میشود.
Referring to intricate, lacy patterns commonly found in nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت لاسیونولوس به اثر هنری پیچیدگی بیشتری افزود.
مثال:
The lacinulose texture added complexity to the art piece.
معنی(example):
الگوهای لاسیونولوس را میتوان در بسیاری از اشکال طبیعی مشاهده کرد.
مثال:
Lacinulose patterns can be seen in many natural forms.
معنی فارسی کلمه lacinulose
:
نقوش ریز دندانهدار که در طبیعت یا هنر مشاهده میشود.