معنی فارسی lackies

B1

افراد تابع یا تحت تأثیر دیگران که معمولاً رفتار خود را بدون پرسش تغییر می‌دهند.

Subordinates or followers who perform tasks or obey orders, often without questioning.

example
معنی(example):

او چندین نفر از پیروانش داشت که بدون پرسش دستورات او را انجام می‌دادند.

مثال:

He had a few lackies who did his bidding without question.

معنی(example):

برخی از پیروان دستورات را به طور کورکورانه دنبال می‌کنند، حتی اگر به نظر نادرست بیاید.

مثال:

Some lackies will follow orders blindly, even if they seem wrong.

معنی فارسی کلمه lackies

: معنی lackies به فارسی

افراد تابع یا تحت تأثیر دیگران که معمولاً رفتار خود را بدون پرسش تغییر می‌دهند.