معنی فارسی lactesce
B1عمل تبدیل شدن به حالت شیری یا مانند شیر.
To turn into a milky state.
- VERB
example
معنی(example):
این ماده وقتی گرم شد شروع به لاکتس کردن کرد.
مثال:
The substance began to lactesce when heated.
معنی(example):
لاکتس کردن به معنای تبدیل شدن به حالتی شیری است.
مثال:
To lactesce is to become milk-like in consistency.
معنی فارسی کلمه lactesce
:
عمل تبدیل شدن به حالت شیری یا مانند شیر.