معنی فارسی lactogenic
B2مربوط به مواد یا غذاهایی که تولید شیر را افزایش میدهند.
Relating to substances that promote milk production.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
That induces lactation
example
معنی(example):
اثر لاکتوژنتیک به تولید شیر کمک میکند.
مثال:
The lactogenic effect helps milk production.
معنی(example):
بسیاری از غذاها لاکتوژنتیک هستند.
مثال:
Many foods are lactogenic.
معنی فارسی کلمه lactogenic
:
مربوط به مواد یا غذاهایی که تولید شیر را افزایش میدهند.