معنی فارسی lam.
B1واژهای که برای بیان عواطف و احساسات به کار میرود.
An expression or form of communication about feelings.
- OTHER
example
معنی(example):
او به منظور بیان احساساتش لام کرد.
مثال:
He lammed to express his feelings.
معنی(example):
در نمایش، شخصیت اغلب لام کرد.
مثال:
In the play, the character often lammed.
معنی فارسی کلمه lam.
:
واژهای که برای بیان عواطف و احساسات به کار میرود.