معنی فارسی lambiness
B1لطافت و نرمی خاصی که منجر به ایجاد فضایی آرام و صمیمی میشود.
The quality of being soft and cozy, creating a warm and friendly environment.
- OTHER
example
معنی(example):
لذت برهگی جشنواره آن را بسیار دنج کرد.
مثال:
The lambiness of the festival made it very cozy.
معنی(example):
ما از لذت برهگی آن لحظه با هم لذت بردیم.
مثال:
We enjoyed the lambiness of the moment together.
معنی فارسی کلمه lambiness
:
لطافت و نرمی خاصی که منجر به ایجاد فضایی آرام و صمیمی میشود.