معنی فارسی lamellary

B2

مربوط به لایه‌ها یا ساختارهای نازک و خاص.

Relating to or having thin, plate-like structures.

example
معنی(example):

چیدمان لملا از سلول‌ها به عملکرد آن‌ها کمک می‌کند.

مثال:

The lamellary arrangement of cells aids in their function.

معنی(example):

پژوهشگران ویژگی‌های لملايی بافت را مورد بررسی قرار دادند.

مثال:

Researchers studied the lamellary features of the tissue.

معنی فارسی کلمه lamellary

: معنی lamellary به فارسی

مربوط به لایه‌ها یا ساختارهای نازک و خاص.