معنی فارسی lamentingly
B1به طرز غمگین و ناراحت به بیان احساسات و افکار میپردازد.
In a manner that expresses sorrow or lament.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با غم به روزهای رفته صحبت کرد.
مثال:
She spoke lamentingly of the days gone by.
معنی(example):
این آهنگ به طرز غم انگیزی جوهر آرزو را به تصویر کشید.
مثال:
The song lamentingly captured the essence of longing.
معنی فارسی کلمه lamentingly
:
به طرز غمگین و ناراحت به بیان احساسات و افکار میپردازد.