معنی فارسی landsleit
B2افرادی که به نوعی به زمین و زندگی در آن وابسته هستند، به ویژه در زمینههای فرهنگی.
People who are closely associated with the land and life on it, especially in cultural contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
زمیننشینان گرد هم آمدند تا فرهنگ خود را جشن بگیرند.
مثال:
The landsleit gathered to celebrate their culture.
معنی(example):
زمیننشینان این منطقه به خاطر مهماننوازیشان شناخته شدهاند.
مثال:
The landsleit of the region are known for their hospitality.
معنی فارسی کلمه landsleit
:
افرادی که به نوعی به زمین و زندگی در آن وابسته هستند، به ویژه در زمینههای فرهنگی.