معنی فارسی landties

B1

روابط یا توافقاتی که بر اساس زمین و فعالیت‌های کشاورزی بین کشاورزان برقرار می‌شود.

Agreements or relationships concerning land and agricultural practices.

example
معنی(example):

لندتای‌ها برای حفظ شیوه‌های کشاورزی مهم هستند.

مثال:

Landties are important for preserving agricultural practices.

معنی(example):

او با کشاورزان همسایه لندتای‌هایی ایجاد کرد تا منابع را به اشتراک بگذارد.

مثال:

He formed landties with neighboring farmers to share resources.

معنی فارسی کلمه landties

: معنی landties به فارسی

روابط یا توافقاتی که بر اساس زمین و فعالیت‌های کشاورزی بین کشاورزان برقرار می‌شود.