معنی فارسی landwaiter
B1شخصی که در زمین یا در فضای باز خدماتی مانند پذیرایی به مهمانان ارائه میدهد.
A person who serves or provides refreshments in an outdoor or agricultural setting.
- NOUN
example
معنی(example):
کارگر زمین نوشیدنیهایی برای گروه پس از پیادهروی آورد.
مثال:
The landwaiter brought refreshments to the group after their hike.
معنی(example):
به عنوان کارگر زمین، او در رویدادهای فضای باز خدمات ارائه میداد.
مثال:
As a landwaiter, he provided service at outdoor events.
معنی فارسی کلمه landwaiter
:
شخصی که در زمین یا در فضای باز خدماتی مانند پذیرایی به مهمانان ارائه میدهد.