معنی فارسی languaging

B2

عمل استفاده از زبان به منظور بیان افکار و احساسات.

The process of using language for communication and expression.

example
معنی(example):

زبان‌آموزی به توسعه مهارت‌های زبانی کمک می‌کند.

مثال:

Languaging helps in developing language skills.

معنی(example):

عمل زبان‌آموزی برای ارتباطات ضروری است.

مثال:

The act of languaging is crucial for communication.

معنی فارسی کلمه languaging

: معنی languaging به فارسی

عمل استفاده از زبان به منظور بیان افکار و احساسات.