معنی فارسی languors
B1حالتهای بیحالی و کسالت که میتواند در زمانهایی از روز احساس شود.
States of languor or dullness that can be felt at certain times of the day.
- NOUN
example
معنی(example):
خمودگی بعدازظهر باعث شد ساعات طولانیتر احساس شوند.
مثال:
The languors of the afternoon made the hours feel longer.
معنی(example):
در خمودگیهای زمستان، او زمانی برای تفکر یافت.
مثال:
In the languors of winter, she found time to reflect.
معنی فارسی کلمه languors
:
حالتهای بیحالی و کسالت که میتواند در زمانهایی از روز احساس شود.