معنی فارسی languorously

B1

به یک حالت آرام و بی‌حالی توصیف می‌کند که معمولاً با آرامش مرتبط است.

In a slow, relaxed manner, often associated with calmness or comfort.

example
معنی(example):

او بعد از یک روز طولانی، به آرامی بر روی کاناپه دراز کشید.

مثال:

She stretched languorously on the couch after a long day.

معنی(example):

موسیقی به آرامی نواخته شد و فضایی آرامش‌بخش ایجاد کرد.

مثال:

The music played languorously, creating a soothing atmosphere.

معنی فارسی کلمه languorously

: معنی languorously به فارسی

به یک حالت آرام و بی‌حالی توصیف می‌کند که معمولاً با آرامش مرتبط است.