معنی فارسی lapfuls
B1مقدار یا انبوهی که در دامان فرد جمع میشود.
The amount or quantity that can be held in one's lap.
- NOUN
example
معنی(example):
او دستههایی از برگها جمع کرد تا یک توده بسازد.
مثال:
She collected lapfuls of leaves to make a pile.
معنی(example):
او دستههایی از برف را برداشت تا به دوستانش پرتاب کند.
مثال:
He scooped up lapfuls of snow to throw at his friends.
معنی فارسی کلمه lapfuls
:
مقدار یا انبوهی که در دامان فرد جمع میشود.