معنی فارسی lapidating

B1

عمل شکل دهی به سنگ یا جواهرات از طریق لایه برداری و صیقل دادن.

The act of shaping or polishing stones or gems.

example
معنی(example):

او با دقت زیاد تکه‌ای یشم را لابیدا می‌کند.

مثال:

He is lapidating a piece of jade with great precision.

معنی(example):

لابیدا کردن نیاز به مهارت و صبر دارد تا نتیجه مطلوب حاصل شود.

مثال:

Lapidating requires skill and patience to achieve the desired outcome.

معنی فارسی کلمه lapidating

: معنی lapidating به فارسی

عمل شکل دهی به سنگ یا جواهرات از طریق لایه برداری و صیقل دادن.