معنی فارسی larcenist
B1کسی که به طور معمول دزدی میکند.
A person who engages in theft, especially one who commits it repeatedly.
- NOUN
example
معنی(example):
پلیس یک دزد شناخته شده را دستگیر کرد.
مثال:
The police arrested a known larcenist.
معنی(example):
یک دزد معمولاً جرائم خود را به دقت برنامهریزی میکند.
مثال:
A larcenist often plans his crimes carefully.
معنی فارسی کلمه larcenist
:
کسی که به طور معمول دزدی میکند.