معنی فارسی larcenous

B1

مرتبط با دزدی و سرقت.

Characterized by or guilty of theft.

example
معنی(example):

افکار دزدی او را به سرقت کشاند.

مثال:

His larcenous thoughts led him to steal.

معنی(example):

رفتار دزدی او برای دوستانش نگران‌کننده بود.

مثال:

The larcenous behavior was alarming to his friends.

معنی فارسی کلمه larcenous

: معنی larcenous به فارسی

مرتبط با دزدی و سرقت.