معنی فارسی larderful
B1انباری پر از مواد غذایی که برای استفاده روزمره یا نگهداری مناسب است.
Full of supplies or provisions, especially in a larder.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پر بودن انباری از مواد غذایی اطمینان میداد که خانواده گرسنه نخواهند ماند.
مثال:
The larderful of supplies ensured that the family would not go hungry.
معنی(example):
او همیشه انباری خود را برای مهمانان غیرمنتظره پر نگه میداشت.
مثال:
She always kept her pantry larderful for unexpected guests.
معنی فارسی کلمه larderful
:
انباری پر از مواد غذایی که برای استفاده روزمره یا نگهداری مناسب است.