معنی فارسی larged

B1

شکل غیررسمی از بزرگ کردن که نادرست به کار می‌رود.

An incorrect form of 'larged' mistakenly derived from 'large'.

example
معنی(example):

فکر می‌کنم شما منظور داشتید که آن را بزرگ کردید، نه بزرگ.

مثال:

I think you meant to say larged it, not large.

معنی(example):

بسیاری معتقدند larged تنها یک اشتباه تایپی است.

مثال:

Many think larged is just a typo.

معنی فارسی کلمه larged

: معنی larged به فارسی

شکل غیررسمی از بزرگ کردن که نادرست به کار می‌رود.