معنی فارسی largehanded
B1بزرگدست، به نوعی از حرکات یا سبک کاری اشاره دارد که با بزرگی و طلاقت انجام میشود.
Referring to a manner of gesture or style that is bold and expressive.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این هنرمند به خاطر روش بزرگدستش در نقاشی شناخته شده است.
مثال:
The artist is known for her largehanded approach to painting.
معنی(example):
او در حین صحبت کردن حرکات بزرگدست انجام داد.
مثال:
He made largehanded gestures while speaking.
معنی فارسی کلمه largehanded
:
بزرگدست، به نوعی از حرکات یا سبک کاری اشاره دارد که با بزرگی و طلاقت انجام میشود.