معنی فارسی larmier

B2

به حالتی اشاره دارد که از لحاظ احساسی یا عاطفی به شدت تحت تأثیر است.

More prone to tearfulness or excessive emotion; whiny.

example
معنی(example):

روزنه او در وضع را بدتر کرد.

مثال:

His larmier attitude made the situation worse.

معنی(example):

او در صحبت کردن درباره مشکلاتش لحن غمگینی داشت.

مثال:

She had a larmier tone as she spoke about her problems.

معنی فارسی کلمه larmier

: معنی larmier به فارسی

به حالتی اشاره دارد که از لحاظ احساسی یا عاطفی به شدت تحت تأثیر است.