معنی فارسی larmoyant

C1

شخصی که به راحتی می‌تواند عاطفی شود یا به گریه بیفتد.

Tears-inducing; marked by sentimentality.

example
معنی(example):

سخنرانی عاطفی او تماشاگران را به گریه انداخت.

مثال:

His larmoyant speech moved the audience to tears.

معنی(example):

او در بحث درباره مسائل حساس تمایل به عاطفی شدن دارد.

مثال:

She tends to be larmoyant when discussing sensitive issues.

معنی فارسی کلمه larmoyant

: معنی larmoyant به فارسی

شخصی که به راحتی می‌تواند عاطفی شود یا به گریه بیفتد.