معنی فارسی larvalia
B1مرحلهای از زندگی برخی موجودات که به شکل لارو هستند.
A stage in the life cycle of certain organisms where they exist in larval form.
- NOUN
example
معنی(example):
لاروهای این گونه برای چرخه حیات آن حیاتی هستند.
مثال:
The larvalia of the species are crucial for its life cycle.
معنی(example):
مطالعه لاروها به دانشمندان در درک تکامل گونهها کمک میکند.
مثال:
Studying larvalia helps scientists understand species evolution.
معنی فارسی کلمه larvalia
:
مرحلهای از زندگی برخی موجودات که به شکل لارو هستند.