معنی فارسی larvule
B1لارو کوچک، فرم لاروئی کوچک از برخی حشرات که هنوز به شکل بالغ خود نرسیده است.
A diminutive form of larva observed in certain species.
- NOUN
example
معنی(example):
لارو کوچک به شکل ناقص از برخی حشرات است.
مثال:
The larvule is a small larval form of certain insects.
معنی(example):
محققان لارو کوچک را برای درک الگوهای رشد آن مطالعه کردند.
مثال:
Researchers studied the larvule to understand its growth patterns.
معنی فارسی کلمه larvule
:
لارو کوچک، فرم لاروئی کوچک از برخی حشرات که هنوز به شکل بالغ خود نرسیده است.