معنی فارسی last resort
B2آخرین چاره، گزینه‌ای که در صورت ناموفق بودن گزینه‌های دیگر استفاده می‌شود.
The final option after all others have failed.
- noun
noun
معنی(noun):
The only remaining, often least-desirable, option when all others have been excluded.
مثال:
I wouldn't recommend doing surgery on yourself, unless it is a last resort.
example
معنی(example):
تماس برای کمک آخرین چاره من بود.
مثال:
Calling for help was my last resort.
معنی(example):
این روش آخرین چاره من است.
مثال:
This method is my last resort.
معنی فارسی کلمه last resort
:
آخرین چاره، گزینه‌ای که در صورت ناموفق بودن گزینه‌های دیگر استفاده می‌شود.
