معنی فارسی lastness
B1دلالت بر آخرین بودن یا اهمیت آخرین مراحل یک پدیده.
Indicates the quality of being last or final in a series.
- OTHER
example
معنی(example):
آخرین بودن این رویداد نقطه عطفی را مشخص کرد.
مثال:
The lastness of the event marked a pivotal moment.
معنی(example):
در زندگیاش، آخرین بودن تصمیماتش همیشه مهم بود.
مثال:
In her life, the lastness of her decisions always mattered.
معنی فارسی کلمه lastness
:
دلالت بر آخرین بودن یا اهمیت آخرین مراحل یک پدیده.