معنی فارسی latitudinally
B1به صورت عرضی یا بر اساس عرض جغرافیایی بیان میشود.
In a manner relating to latitude or lines of latitude.
- ADVERB
example
معنی(example):
حیوانات به صورت عرضی برای پیدا کردن غذا مهاجرت میکنند.
مثال:
The animals migrate latitudinally to find food.
معنی(example):
نقشه مناطق همعرض زمین را نشان میدهد.
مثال:
The map shows the latitudinally aligned regions of the Earth.
معنی فارسی کلمه latitudinally
:
به صورت عرضی یا بر اساس عرض جغرافیایی بیان میشود.