معنی فارسی latitudinary

B1

به عوامل یا ویژگی‌هایی اشاره دارد که با عرض جغرافیایی ارتباط دارند.

Relating to latitude or the characteristics influenced by latitude.

example
معنی(example):

مطالعه عرض جغرافیایی نوسانات آب و هوا را در سراسر جهان بررسی کرد.

مثال:

The latitudinary study examined climate variations across the globe.

معنی(example):

عوامل عرض جغرافیایی نقش مهمی در کشاورزی دارند.

مثال:

Latitudinary factors play a significant role in agriculture.

معنی فارسی کلمه latitudinary

: معنی latitudinary به فارسی

به عوامل یا ویژگی‌هایی اشاره دارد که با عرض جغرافیایی ارتباط دارند.