معنی فارسی latrant
B1نادان، کمزور، اصطلاحی برای توصیف صدای نازک و ضعیف.
Weak or feeble, often used to describe a soft sound.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سگ در هنگام نزدیک شدن نامهرسان، نازکنواز بود.
مثال:
The dog was latrant when the mailman approached.
معنی(example):
صدای نازکناز او در رویداد توجه همه را جلب کرد.
مثال:
Her latrant voice caught everyone's attention at the event.
معنی فارسی کلمه latrant
:
نادان، کمزور، اصطلاحی برای توصیف صدای نازک و ضعیف.