معنی فارسی latrate
B1عملیات ترسیم، به ویژه در مورد اصلاح و بهبود یک طرح یا سند.
To delineate or draw out details in a document or artwork.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت تا سند را برای وضوح بیشتر لاترات کند.
مثال:
He decided to latrate the document for better clarity.
معنی(example):
هنرمند کار خود را برای افزایش ویژگیهای آن لاترات خواهد کرد.
مثال:
The artist will latrate her work to enhance its features.
معنی فارسی کلمه latrate
:
عملیات ترسیم، به ویژه در مورد اصلاح و بهبود یک طرح یا سند.