معنی فارسی laugh oneself silly
B2خندیدن بسیار زیاد و شدید، تا حدی که فرد احساس شادی و سرخوشی میکند.
To laugh very hard or uncontrollably, often to the point of losing composure.
- IDIOM
example
معنی(example):
برنامه کمدی باعث شد که از خودم بخندم.
مثال:
The comedy show made me laugh myself silly.
معنی(example):
ما وقتی آن فیلم را تماشا کردیم، از خودمان خندیدیم.
مثال:
We laughed ourselves silly watching that movie.
معنی فارسی کلمه laugh oneself silly
:
خندیدن بسیار زیاد و شدید، تا حدی که فرد احساس شادی و سرخوشی میکند.