معنی فارسی lawlants
B2منطقهای که تحت قوانین خاصی سازماندهی شده است.
Areas or lands governed by specific laws or regulations.
- NOUN
example
معنی(example):
قوانین خوب نگهداری شده و قابل توجه بودند.
مثال:
The lawlants were well-maintained and impressive.
معنی(example):
در پارک، قوانین سرسبز و پر از زندگی بودند.
مثال:
In the park, the lawlants were vibrant and full of life.
معنی فارسی کلمه lawlants
:
منطقهای که تحت قوانین خاصی سازماندهی شده است.