معنی فارسی lawlessly

B2

به‌صورت غیرقانونی یا بدون احترام به قوانین عمل کردن.

In a manner that disregards or violates laws.

example
معنی(example):

شهر برای چند سال بدون قانون بود.

مثال:

The town had been lawlessly for several years.

معنی(example):

عمل کردن بدون قانون می‌تواند به عواقب جدی منجر شود.

مثال:

Acting lawlessly can lead to serious consequences.

معنی فارسی کلمه lawlessly

: معنی lawlessly به فارسی

به‌صورت غیرقانونی یا بدون احترام به قوانین عمل کردن.