معنی فارسی lawmonger
C1کسی که در زمینه ساختن و پیشنهاد قوانین فعالیت میکند.
A person who is excessively involved in the making or selling of laws.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک قانونفروش شناخته میشد، همیشه میخواست قوانین جدیدی ایجاد کند.
مثال:
He was known as a lawmonger, always wanting to create new laws.
معنی(example):
قانونفروش معمولاً به دنبال مقرراتی بود که به مشتریانش نفع برساند.
مثال:
The lawmonger often pushed for regulations that benefited his clients.
معنی فارسی کلمه lawmonger
:
کسی که در زمینه ساختن و پیشنهاد قوانین فعالیت میکند.