معنی فارسی lawned
B1چمن کاری شده، به ویژه برای زیبایی یا پوشش زمین.
Having a lawn or covered with grass.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پارک با چمن سبز به زیبایی چمنکاری شده بود.
مثال:
The park was beautifully lawned with green grass.
معنی(example):
آنها حیاط پشتی خود را برای تجمعات خانوادگی چمنکاری کردند.
مثال:
They lawned their backyard for family gatherings.
معنی فارسی کلمه lawned
:
چمن کاری شده، به ویژه برای زیبایی یا پوشش زمین.