معنی فارسی lawny

B1

دارای چمن، به ویژه در مکان‌هایی که برای فعالیت‌های تفریحی مناسب است.

Characterized by or covered in grass.

example
معنی(example):

منطقه چمنی شهر برای پیک‌نیک عالی است.

مثال:

The lawny area of the town is perfect for picnics.

معنی(example):

آنها از بازی کردن در زمین‌های چمنی لذت بردند.

مثال:

They enjoyed playing games in the lawny fields.

معنی فارسی کلمه lawny

: معنی lawny به فارسی

دارای چمن، به ویژه در مکان‌هایی که برای فعالیت‌های تفریحی مناسب است.