معنی فارسی laxism
B1لکسیسم، به معنی سبک و غیردقیق بودن در کارها و قوانین.
A philosophy or approach characterized by laxity or leniency.
- NOUN
example
معنی(example):
لکسیسم در آموزش میتواند به عدم انضباط منجر شود.
مثال:
Laxism in education can lead to poor discipline.
معنی(example):
او لکسیسم مدیریت فعلی را مورد انتقاد قرار داد.
مثال:
He criticized the laxism of the current management.
معنی فارسی کلمه laxism
:
لکسیسم، به معنی سبک و غیردقیق بودن در کارها و قوانین.