معنی فارسی laxness

B1

عدم دقت یا سخت‌گیری در انجام کارها، آرامش بیش از حد.

The quality of being relaxed, careless, or non-strict.

example
معنی(example):

سهل‌انگاری در مقررات منجر به مسائل ایمنی شد.

مثال:

The laxness in regulations led to safety issues.

معنی(example):

سهل‌انگاری او در تحصیل منجر به نمرات ضعیف شد.

مثال:

His laxness in studies resulted in poor grades.

معنی فارسی کلمه laxness

: معنی laxness به فارسی

عدم دقت یا سخت‌گیری در انجام کارها، آرامش بیش از حد.