معنی فارسی lay someone to rest

B2

کسی را به آرامش و آرامی به خاک سپردن.

To bury someone, often used when referring to dying.

example
معنی(example):

آنها او را در قبرستان به خاک سپردند.

مثال:

They laid her to rest in the cemetery.

معنی(example):

جامعه کمک کرد تا او را با احترام به خاک بسپارند.

مثال:

The community helped lay him to rest with dignity.

معنی فارسی کلمه lay someone to rest

: معنی lay someone to rest به فارسی

کسی را به آرامش و آرامی به خاک سپردن.